آرزوهای ویکتور هوگو

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

****

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دستکم یکی در میانشان
بی‌تردید مورد اعتمادت باشد.

****


و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دستکم یکی از آن‌ها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

****
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگه‌دارد.


****

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک می‌کنند
چون این کارِ ساده‌ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می‌کنند
و با کاربردِ درست صبوری‌ات برای دیگران نمونه شوی.
****
و امیدوام اگر جوان هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده‌ای، به جوان‌نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

****
امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرنده‌ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می‌ دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.

****
امیدوارم که دانه‌ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.

****
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: «این مالِ من است»
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

****
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پس‌فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید

زمانهایی تلف شده در طول عمر

در این مقاله یک سری آمار جالب از زمانهای صرف شده برای کارهای مختلف در طول عمر برای آمریکایی ها ارائه شده است که با کمی دقت حتماً تایید می کنید که دانستن آنها مفید واقع می شود. البته آنچه در اینجا می بینید زمانهایی است که برای انجام کار و حرفه صرف نشده است. شما در پایان عمرتان چقدر عمر بی فایده خواهید داشت؟

1086 روز در مریضی

3 سال در میتینگ

8 ماه صرف باز کردن ایمیل های بی مصرف که بعضاً فرستنده آنها هم مشخص نیست.

17 ماه صرف نوشیدن قهوه و دیگر نوشیدنی ها

2 سال صخبت با تلفن

5 سال منتظر خط واحد هسنتد         

9 ماه در ترافیک معطل می شوند

4 سال برای پختن و خوردن

یک و نیم سال برای ازدواج و ملزومات آن

یک و نیم سال به لباس پوشیدن

 

7 سال در حمام

12 سال به تماشای تلوزیون

3 سال به خرید

1 سال به دنبال چیزهایی که نمی دانند کجا گذاشته اند می گردند

24 سال می خوابند.

حتما بخوانید

جرج برنارد شاو : دو چیز در زندگی مصیبت است:اول نرسیدن به آمال و آرزوها ٬ دوم رسیدن به آنها

اسکار لوانت : چیزی که دنیا احتیاج دارد تعداد بیشتری نابغه متواضع است ٬ متاسفانه تعدادمان خیلی کم شده.

جان وان : روانشناسی که به پدر و مادرها توصیه می کند اوقات بیشتری را با فرزندانشان بگذرانند در واقع برای کاسبی آینده خود بازارگرمی می کنند.

جروم لارنس : روان رنجور کسی است که  قصری خیالی می سازد.روان پریش شخصی است که در چنین قصری زندگی می کند و روان پزشک کسی که اجاره بهای چنین قصری را می گیرد.

ویلم دوکونینگ : اشکال فقیر این است که تمام وقت انسان را می گیرد.

جرج برنارد شاو : مشکل فقرا تهیدستی  و مشکل اغنیا بی فایدگی است.

ناشناس: فقرا بچه بیشتر دارند و اغنیا فک و فامیل بیشتر.

سیسرون : فانون در دوران جنگ سکوت اختیار می کند.

مایکل هاینز : آدمهای زرنگ قانون را نمی شکنند بلکهفقط کمی خمش می کنند.

دروتی پارکر : این کتابی نیست که راحت به گوشه ای بیندازیمش باید با تمام نیرو پرتش کنیم.

لرند هاند : واژه ها همچون آفتاب پرست رنگ محیط را باز می تابانند.

گریسی آلن : وقتی به دنیا آمدم چنان حیرت زده شدم که تا یک سال و نیم قدرت تکلم نداشتم.

لس داسون : مادرزنم فکر می کند که من مرد نیستم . مهم نیست . چون در مقابل او واقعا هم مرد نیستم.

دبلیو . جی . کامر : بیشتر مرد ها دو آرزوی بزرگ دارند : اول داشتن خانه و دوم داشتن ماشین برای فرار از خانه.

جو کوک : از میان تمام اقوام زنم خودم را بیشتر از همه دوست دارم.

آن لاندرز : تلویزیون ثابت کرد مردم حاضرند به هر چیزی نگاه کنند مگر به همدیگر.

وودی آلن : مساله این نیست که از مرگ بترسم . چیزی که هست نمی خواهم در لحظه وقوعش آنجا باشم.

توماس شش : معلم باید بیشترین اقتدار و کمترین قدرت را در اختیار داشته باشد.

الکساندر دوما : هر حکم کلی خطرناک است حتی این حکم.

لوئیس آرمسترانگ : همه موسیقی هامردمی اند من که تا به حال نشنیده ام خرها هم آواز بخوانند.

بی . دبلیو . آلور : پشت سر هر مرد موفقی زنی انگشت به دهان ایستاده.

اسکار وایلد : زندگی بسیار بسیار مهم تر از آن است که درباره آن جدی صحبت کنیم.

اچ . ال . منکن : عشق توهمی است که گویا یک زن با زنی دیگر فرق دارد.

بروس پاترسون : روانشناس کسی است که وقتی زیبا وارد اتاق می شود چهره دیگران را تماشا می کند.

واقعیت

"این شعر توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده

و یه جایی برنده شده:

 

 وقتی به دنیا میام، سیاهم،

وقتی بزرگ میشم، سیاهم،

وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم،

وقتی می ترسم، سیاهم،

 وقتی مریض میشم، سیاهم،

 وقتی می میرم، هنوزم سیاهم...

 و تو، آدم سفید،

وقتی به دنیا میای، صورتی ای،

وقتی بزرگ میشی، سفید ی،

وقتی میری زیر آفتاب، قرمز ی،

وقتی سردت میشه، آبی ای،

وقتی می ترسی، زرد ی،

وقتی مریض میشی، سبز ی،

و وقتی می میری، خاکستری ای...

 و تو به من میگی رنگین پوست؟"

 

 

 

کارآموز

وقتی چند لحظه پیش از شروع پرده اول ٬ ستاره نمایش افتاد و مرد ٬ کارگردان گفت ٬"نمایش باید اجرا شود" امشب به جای بازیگر کارآموز ٬ سباره نمایش باید نقش نعش را بازی کند.

بازیگر کارآموز به سرعت تغییر لباس داد.اجرای او عالی بود.ستاره آخرین نقشش را بی نقص بازی کرد.

بازیگر کارآموز موقع تعظیم در برابر طوفانی از کف زدن های پرشور ٬ سرنگی را که در جیب داشت لمس کرد.

تست ۲

سوالی رو که در پایین متن مشاهده می کنید , یک تست روانشناسی است . متن را با دقت بخوانید تک تک کلمات در جواب نهایی تاثیر دارند :


یک زن در مراسم ختم مادر خود ، مردی را می بیند که قبلا او را نمی شناخت. او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است. او با خود گفت او همان مرد رویایی من است

و در همان جا عاشق او می شود .اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی بیند. چند روز بعد آن زن , خواهر خود را می کشد .

به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است ؟

چند دقیقه با خود فکر کنید و جواب های خود را یادداشت کنید. بعد برای یافتن پاسخ صحیح به پایین صفحه مراجعه کنید.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


.

.

.

.


.

.

.

.


.

.

.

.


.

.

.

.

.

.

و اما پاسخ :

آن زن امید داشت که در مراسم ختم خواهرش شاید آن مرد را دوباره ببنید .
اگر توانستید به این سوال پاسخ صحیح بدهید احتمالا شما یک بیمار روانی یا psychopath هستید .
یکی از بزرگترین روانشناسان امریکایی این تست را بر روی افراد زیادی انجام داد تا به این نتیجه برسد که چه کسانی پاسخ صحیح می دهند .
نکته جالب این که اکثر قاتل های سریالی به راحتی و سرعت توانستند جواب صحیح بدهند .
بنابراین اگر پاسخ شما صحیح بود احتمالا شما یکی از قاتل های سریالی آینده خواهید بود

 

 

خود را تست کنید

سوال از شما می‌پرسیم و شما باید به اتکای اطلاعات عمومی‌تان به آنها جواب دهید. البته طبق نتایج سایت مشاوره آندرسون، 90? افراد به هر چهار سوال غلط جواب می‌دهند. اما بچه‌های کوچک پیش از شروع سن مدرسه، معمولا جواب دو سه سوال را درست می‌گویند. همین نتیجه نشان می‌دهد که این تئوری که "هر چه کسی باهوش‌تر باشد،‌مغزش بیشتر شبیه یک بچه 4 ساله کار می‌کند"، درست است.
 
      سوال اول: چطور یک زرافه را در یخچال جا می‌دهید؟
جواب درست: در یخچال را باز می‌کنیم، زرافه را در یخچال می‌گذاریم و بعد، در یخچال را می‌بندیم.
این سوال این مساله را آزمایش می‌کند که آیا شما چیزهای ساده را از راه‌های پیچیده انجام می‌دهید یا نه.

      سوال دوم: چطور یک فیل را در یخچال جا می‌دهید؟
جواب درست: مثل بالایی جواب دادید؟
نه خیر! اول در یخچال را باز می‌کنیم، زرافه را در می‌آوریم، بعد فیل را می‌گذاریم آن تو، بعد در یخچال را می‌بندیم.
این سوال می‌بیند که آیا شما به نتایج کارهای خودتان توجه کافی دارید یا نه.
      سوال سوم: شیر جنگل، همه حیوانات را به بیشه دعوت کرده تا در کنفرانس جنگل شرکت کنند. همه هستند غیر از یک نفر. کی؟
جواب درست: خب فیل! چون هنوز توی یخچال است.
این سوال حافظه‌تان را محک زد. اگر این سه تا سوال را تا به حال غلط جواب داده‌اید به درست جواب دادن سوال بعدی خیلی امیدوار نباشید.
       سوال چهارم: رودخانه‌ای در همان جنگل هست که حتما باید از روی آن رد بشوید اما پر از تمساح است. چگونه این مساله را حل می‌کنید؟
جواب درست: باید شنا کنید. البته خطری ندارد چون همه تمساح‌ها در کنفرانس جنگل هستند.
این سوال می‌خواست ببیند که شما چقدر سریع از اشتباهات‌تان درس می‌گیرید.