شریعتی

سلام

چون به یه شریعتی دوست محترم قول داده بودم که یکی از اشعار زیبای این جناب جنتلمن رو بذارم پس این کارو می کنم:

بگذار سپیده سرزند

چه باک که من بمیرم و شبنم فروخشکد

و شبگیر خاموش شود و شباهنگ گنگ گردد

و مهتاب رنگ بازد و ستاره سحری بازگردد

و راه کهکشان بسته شود...

بگذار سپیده سر زند و پروانه به سوی آسمان پر کشد.

 

اگر شما هم به دکتر شریعتی علاقه دارید پیشنهاد می کنم حتما کتاب کویر رو بخونید بخصوص خود بخش کویر.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
م.ب سه‌شنبه 25 دی 1386 ساعت 12:21 ب.ظ http://www.sunset.blogsky.com

نقل قول از کویر ِ شریعتی در کنار اندام یه دختر بلوند بسیار چسبید!

ندای دل شنبه 29 دی 1386 ساعت 07:42 ب.ظ http://mobinipouya.blogfa.com/

سلام دوست مهربانم ممنون که سر زدی بهترین ها را برایت آرزو مندم
صمیمانه منتظر حضور سبز شما هستم موفق باشی
یک متن کوتاه از کتاب " کویر " دکتر شریعتی

خدا،انسان و عشق....این است «امانتی» که بر دوش آدم سنگینی می کند و این است آن«پیمانی» که در نخستین بامداد خلقت با خدا بستیم، و «خلافت» او را در کویر زمین تعهد کردیم ما برای همین هبوط کردیم،
و این چنین است که به سوی او باز می گردیم. انسان بیش از زندگی است آنجا که هستی پایان می یابد او،ادامه می یابد.... دکتر علی شریعتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد